پژوهش

تحقیق و بررسی کلام مولا و ارتباط آن با قرآن

پژوهش

تحقیق و بررسی کلام مولا و ارتباط آن با قرآن

۰۹۱۹

باضافه احتیاج موجودیت آدمى در ادامه زندگى به جبران ضایعه هاى بدنى و استهلاک تدریجى اجزاى آن . براى مقاومت در مقابل عوامل و نیروهاى مزاحم طبیعت و همچنین براى نگهدارى کالبد مادى از ضایع شدن و تهیه وسائل خوراک و پوشاک و مسکن ، یک جهاد مستمر لازم است که ادامه زندگى امکان پذیر بوده باشد ، این مجاهدت و تلاش یکى از ضرورت هاى اصیل پدیده حیات است .

 

حیات آدمى یک لیوان شربت نیست که از یک چشمه سارى پر کنند و آن را سربکشند . حیات حقیقى آن است که دائماً در حال به وجود آمدن و به وجود آوردن باشد ، در غیر اینصورت بار سنگینى است بر دوش انسان . براى توضیح این مسئله یک مثال روشنى را میآوریم : تصور فرمائید یک انسان تشنه در بیابانى دور از آبادیها ، براى بدست آوردن آب آشامیدنى همه پیرامون خود را مى نگرد ، چیزى نمى بیند ، از هر طرفى به پهنه بیابان مى نگرد ، باز چیزى نمى بیند ، میرود روى تپه ها ، بلکه از بالاى آنها چشمش به آب [ 28 ] بیفتد ، باز چیزى نمى بیند ، از تپه پایین آمده از قله بلند کوه بالا میرود و پس از دقت و کاوش زیاد از دور درختانى را مى بیند ، اطمینان پیدا میکند که حتماً در آن نقطه چشمه سارى وجود دارد ، از قله پایین آمده ، کوزه بدوش مسافت زیادى را با شتاب مى پیماید . از سنگلاخ ها میگذرد ، از خارستان ها عبور میکند ، پستى ها و بلندیها را در مى نوردد و پس از ساعتهائى به آن درختان میرسد و چشمه سارى را در آنجا مى بیند ، فوراً سر و صورت خود را شسته و کوزه را از آب آن چشمه سار پرکرده و میآشامد . طعمى که این آب به چنین شخصى دارد و آن گوارائى که شخص مفروض از آب درمییابد ، حقیقتاً طعم حیات داشته و قطرات آن آب که از گلویش پایین میرود ، مانند نیروهاى زندگى است که وجود او را شاداب میسازد . حال شخص دیگرى را فرض کنید که در کاخ باشکوه و مجللى نشسته و همه وسایل زندگى براى او در حد اعلا آماده است و اگر اشتیاق به آشامیدن آب را براى تشنه واقعى صد درجه قرارداد کنیم ، با بروز اولین درجه اشتیاق به آشامیدن آب در این شخص کامور ، خدمتکاران فوراً در پیاله هایى مرصع و طلاکارى شده ، انواعى از آبهاى ممتاز را دو دستى براى او تقدیم خواهند کرد . این کامور نه تنها از آشامیدن آب لذت نخواهد برد ، بلکه محال است که طعم حقیقى آب براى او قابل درک بوده باشد ، چرا ؟ براى اینکه آب را براى او تهیه کرده اند ، نه اینکه او آب را تحصیل نموده باشد . حیات آدمى نیز چنین است ، یعنى هرکس که توقع داشته باشد که حیات قدم رنجه فرموده از لابلاى طبیعت سر برآورده و راه افتاده و به گلوى آدمى ریخته شود ، چنین شخصى نه تنها از حیات لذت نخواهد برد ، بلکه هرگز طعم آنرا نخواهد چشید . اولین اصل اساسى تقوى اینست که آدمى زندگى خود را از طبیعت با تلاش و تکاپو استخراج نماید . کسى که اساس و عوامل حیات او از دیگران است ، زندگى ندارد ، تا از نردبان تکامل که تقوى است بالا برود و از حیوانیت عبور کند و [ 29 ] به انسانیت برسد و از انسانیت بگذرد و گام به قلمرو فرشتگان بگذارد و آنگاه از آن قلمرو هم بالاتر رود و « آنچه آن در وهم ناید آن شود » پس اولین نوع جهاد در راه خدا عبارتست از ادامه حیات مستند بر خویشتن و این تلاش اساس همه انواع تقواها است که انسان از مرده شدن در طبیعت به زندگى اختیارى توفیق حاصل مینماید :

 

 

 

 

مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

مولوى

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد