پژوهش

تحقیق و بررسی کلام مولا و ارتباط آن با قرآن

پژوهش

تحقیق و بررسی کلام مولا و ارتباط آن با قرآن

۰۹۲۰

چه چیز ؟ انسان ؟ بلى انسان . مگر انسان هم مزاحم حیات انسانى دیگر است ؟ بلى متأسفانه . و جهاد و تلاشى که براى رفع و دفع شر این موجود لازم است به قدرت عضلانى و فکرى بیشترى نیازمند است . عمق و گسترش و تعداد اسباب دشمنى انسان با انسان دیگر ، بقدرى زیاد است که اگر روزى فرا رسد که طبیعت مانند موم در دست بشر تابع اراده وى بوده باشد و همه قوانین و اجزاى طبیعت حتى بدون کار و کوشش به سود انسانها بفعالیت بیفتند ، باز خصومت انسانها اگر عمق و گسترش بیشترى پیدانکند ، حداقل تقلیل نخواهد یافت ، زیرا این موجود طبیعتا خودخواه است .

 

اصلا مقایسه مزاحمت طبیعت با خصومت انسانها با یکدیگر بهیچ وجه منطقى نیست ، زیرا کدامین سردى هوا آگاهانه و با تعمد یک انسان را مبتلا به درد نموده است ؟ کدامین آتش با علم باینکه سوختن عضو آدمى دردناک و او را میکشد ، کسى را سوزانده است ؟ کدامین کوه آتش فشان با آگاهى و عمد ، کشت و زرع و خانه هاى مردم را ویران ساخته و به آتش کشیده است ؟ ولى انسان در خصومت با انسان دیگر میداند که جسم و جان آدمى آسیب پذیر است و با دیدن آسیب درد میکشد و میسوزد و تباه میگردد . وقیح تر از [ 30 ] خود این خصومت ، اندیشه ها و منطق هایى است که در راه قانونى ساختن نابودى انسانها براى اشباع خودخواهى ها و لذت پرستى ها و نامجوئى ها به کار میاندازد و این اندیشه ها و منطق ها را بقدرى مورد اهمیت قرار میدهد که یک صدم آنها براى آباد کردن جوامع و تقلیل آلام بشرى که از در و دیوار زبانه میکشد ، کافى است .

 

اینست عامل دوم جهاد ، یعنى جلوگیرى از شر انسان نماهاى بدتر از عوامل بنیان کن طبیعت ، یعنى جلوگیرى از شمشیرى که با نشان « من هستم » و « هستى تو مشروط برخواستن من است » بر سر انسانهائى که با مشیت الهى بوجود آمده اند ، فرود میآید . این انسان نماهاى تیزدندان آن خصومت و تنفر از صلح و صفا را دارند که خفاشان از نور آفتاب . فتنه و آشوب و نابود کردن ارزشها غذاى روانى این انسان نماها است . اگر جویبار زندگى اجتماعى صاف و زلال باشد ، بدون تردید مردم اجتماع حرکات و سکنات و روابط خود را با یکدیگر سالم نگهمیدارند ، بدینجهت این فتنه پرست ها نمیتوانند از این جویبار زلال ماهى بگیرند ، لذا همواره چشمه سار جامعه را تیره و کدر میخواهند . در آیات قرآنى موضوع فتنه در چند مورد مطرح شده و در برخى از موارد براى از بین بردن فتنه ، دستور به جهاد داده شده است . از آنجمله :

 

وَ قاتِلوُهُمْ حَتّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ

 

1 . ( با آنها نبرد کنید تا فتنه مرتفع گردد ) وَ الْفِتْنَةُ اَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ

 

2 . ( و فتنه بزرگتر از کشتن است ) اینان از حیات طبیعى الهى خود را محروم ساخته اند ، لذا نمیتوانند حیات دیگران را هضم نمایند :

 

 

 

 

زانکه هر بدبخت خرمن سوخته مى نخواهد شمع کس افروخته

مى نخواهد شمع کس افروخته مى نخواهد شمع کس افروخته

مولوى

 

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

1 . الانفال آیه

 

2 . البقرة آیه

 

217 .

[ 31 ] اگر بتوانید به درون این انسان نماهاى ضد بشرى راه پیداکنید و به تماشاى درون آنان بپردازید ، جز وحشت و اضطراب نتیجه اى نخواهید برد . آیا وحشتناک و اضطراب انگیز نیست آن درونى که همه انسانهاى روى زمین را در صورت عقربى مجسم کرده است که باید همه آنها را کشت ؟ آیا وحشت انگیز نیست درونى که آدمیان در آن با همه ارزشهایشان ، جز لقمه اى لذیذ که باید آن را خورد و خودطبیعى را متورم ساخت ، چیز دیگرى نیستند .

 

خلاصه جهاد بمعناى حفظ « حیات معقول » انسانها از اختلال و نابودى بوسیله دو عامل مزاحم طبیعت و انسان نماها ضرورت قطعى دارد .

 

16 . فمن ترکه رغبة عنه البسه اللّه ثوب الذّلّ و شمله البلاء و دیّث بالصّغار و القمائة و ضرب على قلبه بالأسهاب و ادیل الحقّ منه بتضییع الجهاد و سیم الخسف و منع النّصف ( کسى که از روى اعراض جهاد را ترک کند ، خداوند لباس ذلت بر او بپوشاند و بلا و مصیبت او را فراگیرد و با حقارت و پستى در ذلت غوطه ور شود و دلش مشوش گردد و هذیانها سر دهد و حق که بجهت ضایع نمودن جهاد ، ترک شده است ، بر او پیروز شود و ذلت خود را بروى تحمیل نماید و از انصاف و عدالت ممنوع گردد . )

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد