پژوهش

تحقیق و بررسی کلام مولا و ارتباط آن با قرآن

پژوهش

تحقیق و بررسی کلام مولا و ارتباط آن با قرآن

۰۹۹۷

آیات زیادى است که با اشکال مختلف وطن را در موقع ناهموارى براى زندگى بطور عموم و زندگى معتقدانه به ایده آل دینى بالخصوص ، قابل طرد و مهاجرت از آن را مطلوب معرفى میکند ، مانند :

 

« اِنَّ الَّذینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمى اَنْفُسِهِمْ ، قالُوا فیمَ کُنْتُمْ ؟ قالوُا کُنَّا مُسْتَضْعَفینَ فِى اْلاَرْضِ قالوُا اَلَمْ تَکُنْ اَرْضُ اْللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِروُا فیها فَاوُلئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ سائَتْ مَصیراً »

 

1 . ( کسانى را که فرشتگان در حالیکه ستم به خود روا داشته اند ، در مییابند ، بآنان میگویند در چه حال بودید ؟ آنان به فرشتگان پاسخ میدهند که مادر روى زمین بینوایان بوده ایم . فرشتگان میگویند : مگر زمین خدا پهناور نبود که مهاجرت کنید [ تا ستمدیده واقع نگردید ] جایگاه آن مردم که بخود ستم روا داشته اند ، دوزخ و پایان کارشان بد است . ) در این آیه صریحاً کسانى را که در وطن مظلوم شده ، توانایى مهاجرت داشته اند ولى مهاجرت نکرده اند ، توبیخ فرموده است ، بلکه از آن جهت که وعده آتش دوزخ بآنان داده شده است ، مرتکب گناه کبیره گشته اند . در جاى دیگر میفرماید :

 

« وَ مالَکُمْ لا تُقاتِلوُنَ فى سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا اَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمُ اَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیراً »

 

2 . ( چه شده است بشما که

 

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

1 . النساء آیه

 

2 . النساء آیه

 

75 .

[ 205 ] نمى جنگید در راه خدا و در راه بینوایان از مردان و زنان و فرزندان که میگویند :

 

اى پروردگار ما ، ما را از این آبادى که اهلش ستمکارانند بیرون کن و نجاتمان ده و براى ما از نزد خود ولى و سلطه و یاورى عطا فرما . ) در این مضامین آیاتى با اشکال مختلف در قرآن دیده میشود . ما محصول این آیات را بطور اختصار متذکر میشویم :

 

1 . وطن و دیار ، یک چیز خیالى نیست ، بلکه حقیقتى دارد و علاقه انسان به وطن طبیعى است .

 

2 . وطن انسان بطور طبیعى قابل دفاع است .

 

3 . اخراج یک فرد یا یک گروه را از وطن خود بدون علت ممنوع است .

 

4 . مبارزه در راه وطن و مبارزه در حفظ آن مطلوب است .

 

5 . اگر وطن براى یک انسان ناهموار باشد و شخصیت انسانى و ایده ئولوژیکى او را مختل نماید ، باید علاقه خود را از وطن ببرد و در صورت عدم توانایى اصلاح آن ، وطن را ترک کند و مهاجرت نماید .

 

ماده

 

29 . از اعلامیه جهانى حقوق بشر نیز چنین میگوید :

 

« هر کس در مقابل آن جامعه اى وظیفه دارد که رشد آزاد و کامل شخصیت او را میسر سازد . »

 

1 . و چنانکه در اول مباحث وطن اشاره کردیم : آشیانه طبیعى میهن محبوب تر از آشیانه بدن و خانواده نیست و ما مى بینیم که این دو آشیانه تابع تکامل روحى و شخصیت انسانى میباشد ، نه اینکه انسان پیرو آن دو آشیانه قرار گرفته و در لانه طبیعى خود سقوط نماید .

آیا ممکن است کره زمین روزى بشکل یک وطن واقعى براى عموم انسانها از هر نژاد و هر مکتب که بوده باشند درآید ؟

 

پاسخ مثبت باین سئوال پیش از پاسخ مثبت بسؤالات زیر امکان پذیر نمیباشد .

 

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

1 . اعلامیه جهانى بشر ماده

 

29 .

[ 206 ]

 

1 . آیا امکان دارد که آشیانه هاى طبیعى بشرى ، بطورى تفسیر و توجیه شود که از رحم مادر گرفته تا خاندان و وطن را بعنوان گذرگاه بآشیانه قاره و سپس همه کره زمین ، تلقى نموده و طعم جهان وطنى را بچشد ؟

 

2 . آیا تضادها و اختلافات روانى و نژادى و جغرافیائى و اقتصادى و ایده ئولوژیک میتواند بجاى رقابت هاى کشنده ، بشکل آن اختلافات و تضادها برآید که موجب تفاعل و تکاپو گشته و بعنوان ایجادکننده تکامل انجام وظیفه نماید ؟

 

3 . آیا پیشتازان بمعناى عمومى حاضر خواهند گشت که از موقعیت هایى که عناوین وطن و نژاد و مکتب براى آنان میسر ساخته است ، دست بردارند و مرزها را برطرف کنند ؟

 

4 . آیا اعلامیه جهانى حقوق بشر و سازمان ملل متحد در این راه قدم مؤثرى میتوانند بردارند ؟

 

5 . آیا اتحاد جهان وطنى با حفظ اختلافات نژادى و وطن هاى طبیعى و عقاید مکتبى ، از راه دموکراسى و سیاست هاى خردمندانه امکان پذیر خواهد بود ، یا به پذیرش عمومى مقدارى از ایده هاى کلى جهان وطنى نیازمند است که بوسیله تحول و جهش هاى انقلابى به جوامع و ملل روى زمین قابل هضم خواهد گشت ؟

 

بجز پاسخ سؤال شماره 5 که راه وصول بایده جهان وطنى را مطرح مى کند ، بعقیده ما پاسخ سؤالات چهارگانه مثبت است و دلایل و شواهد قطعى چه از نظر روانى و چه از نظر مشاهدات تاریخى گذشته و رویدادهاى معاصر امکان پذیر بودن جهان وطنى را اثبات میکند .

 

فقط مسئله اى که وجود دارد و امید ما را در این مورد ممکن است به نومیدى مبدل بسازد ، مسائل مربوط به سؤال شماره 3 است .

 

آیا این اطمینان براى پیشتازان جوامع و متصدیان امور اجتماعى وطن ها [ 207 ] ایجاد خواهد گشت که مؤسسات بین المللى که میخواهند ایده جهان وطنى را پیاده کنند ، راست میگویند ؟ آیا نکند این مؤسسات نقش دانه پاشیدن در مقابل آشیانه ها را بعهده گرفته اند که صاحب وطنان را از آشیانه ها بیرون بریزند و در دام ماهرانه خود گرفتارشان بسازند ؟

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد