براى کسیکه شناخت مطلوب عبارتست از درک معلول با شناخت علت یا علل آن ، بدون تردید بایستى جنبه هاى گوناگون علت و رابطه آنرا با معلول در نظر بگیرد ، همچنین اگر شناخت مطلوب ، شناخت یقینى باشد ، قطعاً مقدمات آن بایستى یقین آور انتخاب شود . اگر شناخت مطلوب ، آن درکى باشد که بتواند از عهده تأمین احتمالات مخالف نیز برآید ، مسلماً بایستى همه آن احتمالات مطرح و حساب درک مفروض را با آن احتمالات تصفیه نمود . و اگر از شناخت معلولى به سراغ شناخت علتش برویم ، بدون تردید شناخت ما درباره آن علت ناقص خواهد بود ، شرط تحصیل شناخت کامل درباره علت ضمیمه کردن [ 278 ] درک هویت و مختصات معلول به شناخت خصوصیاتى است که علت در جریان خود رو به ایجاد معلول ، آنها را پشت سر گذاشته است .