بدانجهت که این گروه همواره عینک بد بینى به چشمان خود زده اند ، اندک حادثه فتنه انگیزى را در راه محکم کردن عقیده خود استخدام نموده ، دست به فلسفه بافى ها زده مى گویند :
بفرمائید ، اینست دلیل صحت مدعاى ما که میگوییم : بشر سر از طبیعت برنیاورده است ، مگر اینکه حق و باطل را در هم بریزد و فتنه ها براه بیاندازد .
همین حادثه را در نظر بگیرید و به عقب و عقب تر برگردید ، خواهید دید تاریخ بشرى پر از آشوب هاى بى سر و ته است و هر کس که بخواهد تاریخ بشرى را بدون در نظر گرفتن این سنت جاریه تفسیر کند ، کار بیهوده اى مى کند
این بدبینان متوجه نیستند یا نمى خواهند باین حقیقت توجه کنند که اگر هم خود فتنه ها داراى بعد ویرانگرى بوده اصول و قوانین حق و باطل را درهم میریزند ، با اینحال قدرت سازنده آدمى را براى برطرف کردن موانع و سنگلاخ هاى حیات بشرى به کار مى اندازند و احساس حق طلبى او را به شدّت بیدار مى کنند و خواب او را به بیدارى و مستى او را به هشیارى مبدل مى سازند .