گاهى فتنه به مرحله اى از فساد و فساد انگیزى مى رسد که هر گونه انحطاط و بدبختى ها را تحت الشعاع قرار مى دهد . در این مرحله نه تنها اصول و قوانین انسانى متزلزل مى گردند و ارزش ها متلاشى و هدف ها و وسیله ها در هم مى ریزند ، بلکه حیات انسان ها در خطرى که کرانه اى ندارد ، غوطه ور مى گردد .
این نوع فتنه بهر وسیله ایست بایستى مرتفع گردد اگر چه به وسیله کشتار بوده باشد . نمونه اى از آیاتى که این نوع فتنه را گوشزد مى کند بدینقرار است :
وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ اَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَیْثُ اَخْرَجُوکُمْ وَ الْفِتْنَةُ اَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ
3 . ( 1 ) الاسراء آیه
73 . ( 2 ) آل عمران آیه
7 . ( 3 ) البقره آیه
191 . [ 97 ]
( هر جا که به آنان دست یافتید ، بکشیدشان و بیرون کنید آنان را از آن جهت که شما را بیرون کردند و فتنه سخت تر از کشتار است ) .
وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ
1 . ( و با آنان بکشتار برخیزید تا فتنه به وجود نیاید ) .
وَ الْفِتْنَةُ اَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلٍ
2 . ( و فتنه بزرگتر از کشتار است ) .
توضیح آنجا که فتنه موجودیت مادى و معنوى انسان ها را بخطر مى اندازد و الگوهاى حیات را تباه مى سازد و فضاى هستى را در ظلمت امیال حیوانى فرد یا افرادى فرو مى برد و جان هاى آدمیان را دستخوش مى خواهم درندگان انسان نما نموده همه چیز را به فساد و لجن مى کشاند ، با هر وسیله و راهى که ممکن باشد ، بایستى در مرتفع ساختن آن ، دست بکار گشته ، هر چه زودتر اجتماع را از نابودى نجات داد .
گردانندگان این نوع فتنه ها نه تنها اصول و هدف حیات آدمیان را تیره و تار مى سازند ، بلکه حالت تضاد با حیات انسان ها به خود گرفته ، گریه هاى مردم را وسیله خنده و مرگ انسان ها را زیور و زینتى براى حیات خود خواهانه خویشتن تلقى مى کنند .
وقتى که فتنه باین مرحله مى رسد ، خود بخود اثبات مى کند که گردانندگان آن ، از حدّ درندگان حمله ور به انسان تجاوز کرده اند ، زیرا هیچ حیوان درنده اى با آگاهى به معناى حیات و ارزش آن و با علم به انسان و عظمت آن ، انسانى را مورد حمله قرار نمى دهد .
این فتنه گران با همه آگاهى ها درباره جان و جاندار و انسان و انسانیت ، حمله ور مى گردند و با مشیت خداوندى که جان آدمیان جلوه گاه آن است ، به مبارزه برمى خیزند .
( 1 ) البقره آیه
193 . ( 2 ) البقره آیه
217 . [ 98 ]
در این مرحله دستور نابود کردن گردانندگان فتنه از طرف آفریننده انسانها صادر و از بین بردن آنان از وظایف الهى محسوب مى شود ، چونان نمازى که انسان خود را در آن حالت رویاروى الهى مى بیند .
آرى ، مبارزه بى امان با اینگونه فتنه گران ، نجات دادن جان هایى است که اشعه اى از خورشید عظمت خداوندى مى باشند .