پژوهش

تحقیق و بررسی کلام مولا و ارتباط آن با قرآن

پژوهش

تحقیق و بررسی کلام مولا و ارتباط آن با قرآن

۰۴۹۰

ممکن است شما بگوئید : اینها دردهایى است که در طول قرن ها مورد توجه هشیاران بوده ، امروز هم فرد خردمندى پیدا نمى شود که از این دردها بى اطلاع باشد ، درباره درمان بیندیشید ، راهى را براى خروج از این بن بست ها نشان بدهید . این اعتراض کاملا صحیحى است که در این مورد گفته میشود . ولى با نظر به دو علت مهم بیان دردها در درجه اول قرار مى گیرد :

 

علت یکم ما مى دانیم که اغلب مردم از شناخت اصول دردها ناتوانند ، زیرا تا خود بطور مستقیم درد را احساس نکنند ، دردهاى غیر مستقیم و آنچه را که دامنگیر دیگران است ، درک نمى کنند . از طرف دیگر همین مردم که اکثریت را

 

[ 102 ]

 

تشکیل مى دهند ، ملاک تفکر عده فراوانى از متفکران مى باشند .

 

لذا بى تفاوتى و کوته فکرى این مردم را به حساب رضایت انسانها بطور عموم در زندگى مى آورند و آرامش و خرسندى آنان را دلیل روبراه بودن حیات آدمیان تلقى مى کنند . چونان خرسندى کودکى که ببازى با لجن خرسند میگردد .

 

علت دوم براى لزوم بیان دردها اینست که با روشن شدن آنها است که متفکران مصلح ، براى شناخت علل اصلى آنها دست به کار مى شوند و به کمک تقسیم آن علل به اقسام ریشه دار و سطحى ، موقت و پایدار و ارتباط آن علل با مسائل تاریخى و محیطى و فرهنگى و روانى و اقتصادى و اخلاقى و غیره . . . گام هاى مؤثرى در پیدا کردن درمان ها برمى دارند . مسلم است که درد شناسى بترتیبى که گفتیم دردهاى بشرى را مى تواند بقرار زیر مطرح بسازد :

 

همه دردهاى بشرى را مى توان بر سه قسمت عمده تقسیم کرد :

 

قسمت یکم دردهایى است که با نظر به کمیت و کیفیت موجودیت طبیعى انسان در مجراى قوانین طبیعت به وجود مى آیند ، مانند درد پایان یافتن حیات و انقراض امیدها و آرزوها به وسیله مرگ .

 

و اختلالات متنوعى که به جهت محدودیت مقاومت عضوى در مقابل آفات طبیعى ، دردهایى را به وجود مى آورند

 

همچنین مانند شکست در آرمان ها و هدف گیرى هایى که آدمى در امتداد حیات در جستجوى وصول به آنها است . و بطور کلى دردهایى که ناشى از عواملى مى باشند که از قدرت و اختیار انسانى برکنارند .

 

قسمت دوم دردهایى است که ناشى از سلب قدرت و اختیار آدمى بوسیله دیگر انسان ها است . باین معنى که اگر زور گویى و خودخواهى انسان هاى دیگر نبود قدرت و اختیار آدمى سلب نمى گشت و دردى نداشت .

 

قسمت سوم دردهایى است که معلول خودخواهى و خودکامگى و هوى پرستى هایى است که موجب سلب قدرت و اختیار خود او مى باشد .

 

تقسیم بندى مزبور ما را بیک تقسیم اصیل و پایدار آگاه مى سازد . این تقسیم عبارت است از اینکه : دردهاى بشرى دو نوع اساسى دارد :

 

[ 103 ]

 

نوع یکم دردهایى که ضرورت هاى وجودى انسان ایجاب میکند . قسمت یکم بازگو کننده این نوع دردها است . بنظر نمى رسد انسان هاى خردمند از این نوع دردها باضافه احساس تلخى آنها ، به اختلالات روحى هم دچار شده بگویند :

 

چرا ما درد مى کشیم ، مخصوصا با آگاهى به امتیازات و عظمت هایى که در حیات خود بدست مى آورند و مى دانند که این گونه دردها در جریان حکمت الهى در عالم خلقت قرار گرفته اند ، مانند ساییده شدن تارهاى وسیله موسیقى که در عین ساییدگى آهنگ هدف گیرى شده اى را به وجود مى آورند .

 

نوع دوم دردهایى است که دست انسانى به وجود مى آورد و موجب سلب قدرت و اختیار مى گردد .

 

قسمت دوم و سوم از عوامل که متذکر شدیم ، علل اصلى این نوع دردها مى باشند .

 

علت اساسى هر دو قسمت ( زورگویى انسان هاى دیگر و خودکامگى و هوى پرستى خود انسان ) خود خواهى نابخردانه آدمیان است که دمار از روزگار آنان بر مى آورد و همه ارزش ها و اصول و قوانین آنان را در هم مى ریزد و هر روز دردهاى تازه اى به دردهایشان مى افزاید که کمترین آن دردها تنفّر و عداوت و خصومتهاى نابکارانه انسان ها با یکدیگر است . با نظر به ملاحظات فوق نسخه واقعى اساسى ترین درمان دردهاى بشر که ریشه آنها را نابود مى سازد ، سه دستور دارد :

 

1 خود خواهى را تعدیل کنید .

 

2 خود خواهى را تعدیل کنید .

 

3 خود خواهى را تعدیل کنید .

 

پیش از آنکه عمل به این نسخه را شروع کنید ، این خیال شیطانى را که یکى از مؤثرترین فعالیت هاى خودخواهى است از مغز خود بیرون کنید که مى گوید :

 

این یک نسخه مذهبى و اخلاقى و اوتوپیایى است و براى موعظه و پند و اندرز به درد مى خورد نه براى ایجاد تحول عینى در حیات بشرى بسیار خوب ، این نسخه را پاره کنید و به دور بریزید و جوامع بشرى را به

 

[ 104 ]

 

صورت بیمارستان ها و تیمارستان ها یا جنگل هاى پر از دد و درنده درآورید و براى خود تاریخى آکنده از بدبختى ها و دردها بسازید و راه خود را ادامه بدهید 3 و ضعوا تیجان المفاخرة ( تاج هاى فریباى مباهات و افتخار بیکدیگر را از تارک خود برداشته بر زمین بگذارید ) .

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد